شیطون کوچولو

سلام کوچولوی خوشگلم

عزیز دلم این چند وقت خیلی اذیتم کردی و حالت تهوع داشتم، الانم یکم که کار می کنم سریع خسته می شم ولی خوشحالم که تورو دارم خوشگل من من هر روز واسه ی عزیزم قرآن می خونم.  راستی دیروز با مامان بزرگت برات بلوز و شلوار گرفتیم نمی دونی چقدر ذوق کردیم خیلیییییییی دوستت دارم عزیز دل خودم. همه دوستتت دارند عموهات خالت و عمه هات و مامان بزرگات همه برای دیدنت لحظه شماری می کنند منم که هر روز به تقویم نگاه می کنم  و منتظرم تا تکون بخوری و احساست کنم. خیلی دوستت دارم و باورم نمی شه دارم مامان می شم دوستت داریم عیزم اگه پسر باشی اسمتو می ذاریم حسین اما به هیچ کس نگفتیم ولی اگر دختر باشی هنوز نمی  دونم. چه پسر باشی چه دختر ...
7 اسفند 1389

جیگر مامان باالاخره دیدیمت

عزیزم دیروز با ابایی رفتیم سونوگرافی و دیدیمت نمی دونی چقدر خوشحال شدیم دکتر قلبتو که تند تند می زد بهمون نشون داد و ما دو تا خیلی ذوق زده شده بودیم و از خوشحالی اشک توی چشمامون جمع شده بود. قربونت بره مامان ازت می خوام مواظب خودت باشی و خوب بزرگ بشی تا من م فدات بشم و حسابی ببوسمت ما هم همیشه برات دعا می کنیم و من هر روز برات قرآن می خونم تا خدا هم کمکمون کنه. دوست داریم جیگر مامان.
11 بهمن 1389

سونوگرافی

من 7 هفته و 1 روزم بود که رفتم سونو: 1. یک سیست لوتئال در تخمدان راستم بود که 28 میلیمتر بود، خیلی نگران شدم اما بعد از تحقیقات فهمیدم که این کیست بارداریه و با زیاد شدن سن بارداری از بین می ره و این اصلاً خطرناک نیست و برای محافظت از جنین لازم است. 2- برای تعیین سن بارداری  باید مقدار MSD را با  30 جمع کرد. 3- سونوی زیاد در ماه های اول خطرناکه و بهتره کمتر بریم .
3 بهمن 1389

سونو گرافی

5شنبه رفتیم سونو من خیلی نگران بودم و خوشحال ، خوشحال از اینکه می تونم نی نی خوشگلمو ببینم وقتی رفتم سونو گفت جنین هنوز مشخص نیست و فقط ساک حاملگی قابل دیدن است من خیلی نگران شدم و البته سعی کردم بابایی نفهمه و کاری کردم که فکر کنه خوشحالم. اما امروز صبح با گشتی که توی اینترنت زدم فهمیدم طبیعی است و الان زوده که بشه عزیزمو ببینم امیدوارم 10 روز دیگه که برای سونو می رم همه چیز خوب باشه من هر روز برای خوشگلم قران می خونم و می دونم که خدا کمکمون می کنه.  
2 بهمن 1389

وااااااااای خوشگل من فردا می بینمت

من فردا قراره برم سونو خیلی خوشحالم و خیلیم نگرانم، حس خیلی عجیبیه. راستی من امروز رفتم تو 8 هفته. الانم به لطف خدا مشکلی ندارم و  حالم خوبه. تقریباً کل روز استراحت می کنم. امیدوارم هیچکدوم از مامانا مشکی نداشته باشند.
29 دی 1389

بابا خیلی دوست داره

پریشب مهمون داشتیم و خونه خیلی بهم ریخته شد و ظرفای کثیف رو روی هم گذاشتم  تا فردا مرتبشون کنم. صبح ساعت 9 بود که بیدار شدم و صدایی از آشپزخونه می اومد فکر کردم بابایی داره صبحونه می خوره که بره سر کار، وقتی رفتم به آشپزخونه با صحنه عجیبی روبرو شدم بابایی داشت ظرف می شست !  دیروز مرخصی گرفته بود و تنهایی همه ی کارای خونه رو انجام داد زندگی ما همیشه شیرین بوده اما این ماه خیلی خیلی از قبل شیرین تر شده.   ...
28 دی 1389

چند توصیه به مامانایی که حالت تهوع دارند

1 . مقدار غذا را کمتر ولی دفعات آن را بیشتر کنند 2 . در صورت امکان صبحانه را در رختخواب بخورید و قبل از برخواستن از بستر 15 دقیقه دراز بکشید 3. در صبحانه یکی از غذاهای پروتئین دار مانند تخم مرغ، مواد لبنی، گوشت و غیره استفاده کنید 4. از مصرف غذاهایی که هضم آنها مشکل است مانند چربیهای پخته، کلم و گل کلم خودداری کنید. 5. بیشتر از غذاهای سفت استفاده کنید تا مواد غذایی مایع. 6. از آب معدنیهای گازدار بیشتر استفاده کنید، البته زیاده روی نکنید زیرا آنها هضم غذا را آسانتر و اشتها را بیشتر می کنند و ضمناً محتوی نمک نیز هستند. به نقل از کتاب در انتظار کودکی هستم ...
28 دی 1389